my passages I Written In Stars |
|||
خلاصه داستان : خدا از آسمون یه قطره بارون از طلا می بارونه از اون قطره بارون یک گل به وجود میاد این گل توانایی این رو داشت که هر دردی رو درمان کنه اما این گل رو یه جادوگر پیدا می کنه که از اون برای جوون موندنش استفاده می کرد تا اینکه همسر پادشاه که باردار بود مریض میشه همه ی مردم به دنبال گل می گردند تا اون رو ملکه بدن تا خوب شه طی حوادثی گل به دست پادشاه می رسه اما همسر پادشاه دختری به دنیا میاره که موهاش به رنگ طلا بود و موهای اون خاصیت شفا بخشی داشت پس جادوگر دختر رو می دزده و مثل دختر خودش بزرگش می کنه و از موهاش برای جوون موندن استفاده می کنه همه چی خوب بود تا اینکه یه دزد با حال هنگامی که از دست ماموران امنیتی کاخ در حال فرار بود قلعه ی روپانزل رو میبینه و ازش بالا میره و....!
نظرات شما عزیزان:
سلام
این کارتون واقعا باحال بود... خیلی قشنگ بود... گر چه موضوع جدیدی نداشت... دستت مرسی
موضوعات آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان |
|||
|